طرحواره شکست
طرحواره "شکست"
اعتقاد به این که فرد شکست خورده است یا در آینده شکست خواهد خورد و این که شکست برای او اجتناب ناپذیر است. فرد در مقایسه با همسالانش در حوزه های پیشرفت (مثل تحصیل، شغل، ورزش و...) غالباً احساس بی کفایتی میکند. اغلب شامل این باور است که شخصی، دیوانه، بی استعداد، نالایق و نادان است و نسبت به دیگران، موفقیت کمتری دارد.
سیمای بالینی طرح واره شکست
- آنها اغلب آدم های کاملا موفقی از آب درمی آیند، با این حال احساس میکنند موفقیت های آنها ساختگی و جعلی است.
- افرادی که طرح واره شکست را به صورت افراطی جبران می کنند، معتقدند مثل دیگران آن قدر باهوش یا با استعداد نیستند، اما می توانند با تلاش بسیار و پشتکار زیاد به چنین وضعی نائل شوند.
- رفتارهای معمول چنین بیمارانی عبارتند از تسلیم طرحواره شدن از طریق ضایع کردن خودشان یا انجام کارها با بی میلی، رفتارهای اجتنابی مانند اهمالکاری یا انجام ندادن تکالیف و رفتارهای جبران افراطی مثل کار کردن بی وقفه یا شکل های دیگر پیشرفت طلبی،
- آنها احساس می کنند در مقایسه با دیگران واقعا بی کفایت اند - به گونه ای که خودشان را به انسانهایی دیوانه، نالایق، بی استعداد، نادان یا ناموفق می نگرند و معتقدند ذاتا از داشتن استعداد موفقیت محرومند.
- بیمارانی که طرح واره شکست دارند معتقدند نسبت به همسالان خود در حوزه های پیشرفت، مانند شغل، مسائل مالی، منزلت اجتماعی، تحصیل یا ورزش، شکست خورده اند.
- این بیماران در جهان بیرون به ظاهر موفق به نظر می رسند، اما احساس زیربنایی آنها این است که در آستانه شکست قرار دارند.
تله شکست
- طرح واره شکست اغلب به طرح واره نقص منجر میشود.
- زیرا طرح واره وابستگی /بی کفایتی، به جای حوزه پیشرفت، بیشتر عملکرد روزانه بیمار را درگیر میکند.
- بیشتر بیمارانی که طرح واره شکست در ذهن آنها شکل گرفته است، کارشان را به خوبی افراد هم سن و سالشان انجام نمی دهند. شکست در زندگی آنها به صورت یک پیشگویی خودکامبخش عمل میکند.
- بیمارانی که طرح واره معیارهای سرسختانه دارند، معتقدند در دستیابی به انتظارات بالای خود (یا والدینشان) شکست خورده اند، اما میدانند کارشان را تقریبا بهتر از میانگین افرادی که همان کار را دارند، انجام داده اند.
- نکته مهم تمایز بین طرح واره شکست از طرحواره معیارهای سرسختانه است.
- بیمارانی که طرح واره شکست دارند، معتقدند کارشان در مقایسه با اغلب همکاران خود، بدتر انجام داده اند و همکارانشان شایسته تر از آنها هستند.
- تمایز بین طرحواره شکست و طرح واره وابستگی /بی کفایتی نیز مهم است.
- طرح واره شکست در حوزه ثروت، منزلت اجتماعی، شغل، ورزش و تحصیل جای میگیرد، در حالی که طرح واره وابستگی بی کفایتی تصمیم های روزمره و مراقبت از خود در زندگی روزانه را هدف قرار میدهد.
- احساس شکست در حوزه های پیشرفت باعث میشود، فرد احساس کند در شخصیت خود نقص و مشکلی وجود دارد.
اهداف درمان تله شکست:
بخش_اول
هدف اصلی درمان، کمک به بیماران برای احساس موفقیت و موفق شدن، به اندازه هم سن و سال هایشان، است (البته در محدوده تواناییها و استعدادهایشان)
این کار در سه مرحله انجام می شود.
- دوم این که اگر آنها موفقیت نسبتا بالقوه ای دارند، باید موفقیتشان را درست ارزیابی کنند یا این که برداشت های خود را از گروه های هم سن و سالشان تغییر دهند.
- ابتدا افزایش سطح موفقیت بیماران از طریق مهارت آموزی و آموزش اعتماد به نفس.
- سومین مرحله مشتمل است بر پذیرش محدودیتهای غیرقابل تغییر در توانایی هایشان، در عین حال که احساس ارزشمندی می کنند.
راهبردهای مهم درمانی بررسی ریشه های تحولی طرح واره شکست برای هر بیمار از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است، زیرا راهبردهایی که درمانگر در روند درمان بر آنها تأکید می کند، بستگی به سنجش طرح واره ها دارد.
برخی از بیماران به دلیل نداشتن هوش یا استعداد کافی، شکست خورده اند.
درمانگر تلاش میکند تا از طریق مهارت آموزی و هدف گزینی واقع بینانه به این بیماران کمک کند.
برخی از بیماران هوش یا استعداد لازم برای موفق شدن را دارند، اما این استعدادها را به صورت کامل به کار نگرفته اند.
اهداف درمان تله شکست
بخش_دوم
- به منظور تنظیم یک طرح درمان متناسب با مشکل، بررسی دلیل شکست بیمار از اهمیت زیادی برخوردار است.
- برخی از بیماران ممکن است درگیر اثرات منفی سایر طرحواره ها مانند نقص یا محرومیت هیجانی باشند.
- شاید دلیل شکست، عدم انضباط باشد. بسیاری از بیمارانی که طرح واره شکست دارند، طرحواره خویشتن داری /خود - انضباطی ناکافی را نیز دارند.
- شاید بیماران اختلال دیگری داشته باشند که مانع پیشرفت آنها می شود (مثل اختلال نقص توجه).
- برخی از بیماران هوش یا استعداد لازم برای موفق شدن را دارند، اما این استعدادها را به صورت کامل به کار نگرفته اند. شاید دلیل شکست آنها، بی هدفی یا تمرکز بر حوزه های غلط باشد.
- هدف درمانگر در کار با این بیماران، جهت دهی آنها به حوزه هایی است که استعدادهای طبیعی بیشتری دارند.
- درمانگر در کار با این بیماران، باید اختلال مذکور را درمان کند.
- درمانگر در درمان این بیماران، ابتدا باید با بیماران برای جنگیدن علیه طرح واره خویشتن داری/ خود انضباطی ناکافی هم پیمان شود.
- چنین بیمارانی اوقات زیادی را به بطالت می گذرانند و تلاش می کنند از طریق سوء مصرف مواد، نوشیدن مشروب، بازیهای اینترنتی، قماربازی، تماشای فیلمهای سکسی یا رابطه های نامشروع جنسی از طرحواره ها اجتناب کنند که این اجتناب در صرف وقت برای کار مؤثر و خلاق مداخله می کند.
- تکنیکهای شناختی و رفتاری در درمان بسیاری از این بیماران در اولویت قرار می گیرند.
تکنیک های شناختی درمان تله شکست:
- علاوه براین، درمانگر به بیماران کمک میکند تا مهارتهای خود را بشناسند و تکنیک های شناختی مانند ارزیابی شواهد را نیز به کار بگیرند.
- این بیماران معمولا تلاش های خود را نادیده می گیرند و شکستهای خود را بزرگ جلوه می دهند.
- بیماران می توانند بین طرح واره شکست و جنبه سالم که خواهان جنگیدن با طرح واره است، گفتگویی برقرار کنند.
- این حالت به نوبه خود، طرحواره ای است که می تواند باعث شکست شود.
- درمانگر سعی می کند بیماران را به این نتیجه برساند که شکست را به فرآیند تداوم طرحواره اسناد بدهند.
- وقتی بیماران در مقایسه با همسالان خود واقعا شکست خورده اند، مهم ترین راهبرد شناختی، چالش با این دیدگاه بیماران است که خود را انسانهایی ذاتا نالایق می نگرند.
- این بیماران به دلیل نالائقی ذاتی، شکست نخورده اند، بلکه آنها تلاش هایشان را برای موفقیت، ندانسته نقش بر آب کرده اند.
- راهبردهای مقابله ای این بیماران به شیوه هایی که آنها از طرحواره اجتناب می کنند یا تسلیم آن می شوند - مشکل ساز هستند و به عنوان یک توانایی بنیادی درنظر گرفته نمی شود.
- یکی دیگر از راهبردهای شناختی، برجسته ساختن موفقیت ها و مهارتهای بیمار است.
- آموزش بیماران برای بازنگری موفقیتهای روزمره، به آنها کمک می کند تا سوگیری خود را تصحیح کنند.
- نهایتا این که درمانگر در هدف گزینی واقع بینانه و بلند مدت به بیمار کمک می کند.
بیمارانی که اهداف بلندمدت غیرواقع بینانه ای دارند احتمال موفقیت شان کمتر است، ولی بعد از به کارگیری تکنیکهای شناختی، یا گروه متفاوتی را برای مقایسه با خودشان بر میگزینند یا این که حوزه کاری خود را تغییر میدهند.
تکنیک های تجریی درمان تله شکست:
- کار بر روی ذهنیت نیز به بیماران کمک میکند تا ذهنیت بزرگسال سالمی را تجسم کنند که می تواند کودک شکست خورده را تشویق و راهنمایی کند.
- عصبانی شدن عليه "والد ناکام ساز" به بیمار کمک میکند تا بفهمد این پیامها نادرست بوده اند و این که در این سن وسال، نیازی ندارد به این پیامها اعتقاد داشته باشد. والدین سالم، کودکشان را به خاطر موفق شدن تنبیه نمیکنند.
- والدین به کودک پیام های زیرکانه ای میدهند، مبنی بر این که اگر موفق بشوند او را دوست ندارند و ممکن است او را طرد کنند و بدین ترتیب در ذهن کودک، ترس از موفقیت به وجود می آید.
- گزینه دیگر این است که شاید والدین بیماران نخواسته اند آنها به موفقیت برسند.
- والدینشان فکر میکردند آنها عمدا نمی خواهند یاد بگیرند، در حالی که واقعیت این بود که آنها به طور طبیعی نمی توانستند کنترل رفتار را یاد بگیرند.
- اکثر اوقات این فرد یکی از والدین، همشیر بزرگتر یا معلم است. انجام این کار به بیمار کمک میکند تا شکست خود را به انتقادگری آن شخص نسبت بدهد، نه فقدان توانایی در خودش.
- تکنیکهای تجربی میتوانند در آماده سازی بیماران برای انجام تغییرات رفتاری، مفید و مثمرثمر واقع شوند. بیماران شکست های گذشته را در تصویر ذهنی خود مرور میکنند و نسبت به افرادی که آنها را به خاطر شکستهایشان، دلسرد، مسخره یا ناارزنده سازی کرده بودند، خشم خود را بیان میکنند.
- بیماران مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی، نمونه واضحی هستند که در دوران کودکی به خاطر رفتارهای غیر قابل کنترل، سرزنش شده اند.
- بیمارانی که بی استعدادند، اغلب میگویند خیلی تلاش نکرده اند یا به قدر کافی زحمت نکشیده اند، اما در حقیقت آنها توانایی انجام کار در سطح مورد انتظار را نداشتند. در مورد بیمارانی که طرح واره شکست به دلیل نداشتن توانایی در ذهن آنها شکل گرفته است، عصبانی شدن نسبت به والدین و دیگران، دردی را دوا نمیکند و پذیرش محدودیتها و نقاط قوت آنها، بخش مهمی از فرآیند رها کردن بیمار از شر مشکلات عاطفی طرح واره است.
- اگرچه والدین از این امر آگاهی ندارند، اما گاهی اوقات واقعیت این است که آنها نمیخواهند کودکشان، آدم کاملا موفقی بشود، زیرا می ترسند کودکشان در زندگی از آنها جلو بیفتد یا آنها را رها کند.
- تکنیکهای تجربی به بیمار کمک میکند تا این درونمایه ها را بشناسد و آنها را به مشکلات هیجانی ربط بدهد.
- عصبانی شدن به بیماران کمک میکند تا علیه این دیدگاه که در صورت موفق شدن، دیگران آنها را طرد میکنند، بجنگند.
- ابتدا درمانگر و سپس بیمار، نقش بزرگسال سالم را در تصویر ذهنی مربوط به دوران گذشته یا موقعیتهای پیشرفت فعلی بازی میکنند.
تکنیک های رفتاری درمان تله شکست:
- نکته مهم این که رویکرد سالم درمانگر در حوزه کاری، نباید به عنوان الگوی سطح واقعی موفقیت درمانگر در نظر گرفته شود.
- رفتارهای درمانگر در رابطه درمانی به عنوان یک الگو در نظر گرفته میشوند که برخلاف طرحواره عمل می کنند. وقتی درمانگر هدفهای واقع بینانهای را بر می گزیند، برای رسیدن به آنها مدام تلاش کند، در برخورد با مشکلات، متفکرانه راه حل ارائه کند، علیرغم شکست باز هم دست از تلاش برندارد و به پیشرفت ها اذعان کند، لذا زندگی حرفه ای خود درمانگر میتواند به عنوان پادزهر نسبی در برابر طرحواره بیمار عمل کند.
- درمانگر به بیمار کمک میکند تا بر موانع انجام تکالیف خانگی غلبه کند. اگر بیمار مهارت ندارد، درمانگر به او کمک میکند تا مهارت را بیاموزد. اگر بیمار استعداد ندارد، درمانگر به او کمک میکند تا حوزه کاری مناسب تری پیدا کند. اگر بیمار اضطراب دارد، درمانگر تکنیکهای کنترل اضطراب را به او یاد میدهد. اگر بیمار در حوزه خود انضباطی مشکل دارد، درمانگر به او کمک میکند تا یک برنامه مشخص تدوین کند که از این طریق، اهمال کاری را کنار بگذارد و نظم بیشتری به زندگی خود بدهد.
- رفتارهایی مانند تسلیم طرح واره شدن، اجتناب از طرحواره یا جبران افراطی طرحواره کنند.
- تکنیک های رفتاری، معمولا مهم ترین بخش درمان محسوب می شوند. مهم نیست که بیماران در حوزه های دیگر چه قدر پیشرفت کرده اند، اگر رفتارهای مقابله ای ناسازگارشان را کنار نگذارند، در واقع به تقویت طرح واره ادامه داده اند.
- درمانگر به بیماران کمک می کند تا رفتارهای انطباقی تری را جانشین
- بیماران، اهدافی برای خود بر می گزینند و برای رسیدن به این اهداف تدابیری می اندیشند. سپس این کارها را به صورت سلسله مراتب، به عنوان تکالیف خانگی، انجام میدهند.
- درمانگر می تواند برای کمک به بیمار به منظور غلبه بر این موانع، از تمرین رفتاری استفاده کند. تکنیک های تصویرسازی ذهنی یا ایفای نقش می توانند برای غلبه بر مشکلاتی به کار رود که در روند درمان به طور طبیعی پیش می آیند.
- موفقیت حرفه ای درمانگر می تواند اثرات متضاد نیز داشته باشد و ممکن است بیمار احساس کند در مقایسه با درمانگر، آدم بی کفایتی است. درمانگر باید متوجه این احتمال باشد.
- درمانگر همچنین می تواند از طریق ایجاد نظم، حمایت از موفقیت های بیماران، قدردانی از آنها به خاطر تلاشهای خوبشان، داشتن انتظارات واقع بینانه و محدودیت گزینی، در حکم نوعی باز والدینی عمل کند.
مشکلات ویژه طرح واره شکست:
- بیماران در تصویرسازی ذهنی، شکست های گذشته و فعلی زندگی شان را نقد و بررسی می کنند.
- از آن جایی که این بیماران، سخت معتقدند که شکست می خورند، لذا از گام برداشتن متعهدانه در مسیر موفقیت اکراه دارند.
- شایع ترین مشکل این است که بیماران در تداوم رفتارهای مقابله ای ناسازگارشان، سماجت به خرج میدهند.
- آنها به جای تلاش درجهت تغییر طرحواره، به تسلیم شدن، اجتناب کردن و جبران افراطی ادامه می دهند.
- کار بر روی ذهنیت می تواند به بیماران درجهت توانمندسازی ذهنیت بزرگسال سالم کمک کند، کسی که می تواند و خواهان جنگیدن با طرح واره است.
- بزرگسال سالم به کودک شکست خورده کمک می کند تا با مشکلات به شیوه ای انطباقی کنار بیاید.
ریشه های تحولی تله زندگی شکست:
- با بچه های دور و بر خودتان احساس بیگانگی می کرده اید. به دلیل اینکه مهاجر بوده اند و یا خانواده شما از نظر سطح اقتصادی و تحصیلات از خانواده همسن و سالهایتان پایین تر بوده اند، در مقابل بچه ها احساس حقارت میکرده اید و این کمبودها را نوعی خفت و خواری می دانسته اید.
- شما چه در حوزه تحصیلی و چه در حوزه ورزش مثل همسن و سالهایتان نبوده اید و در این زمینه سخت در چنبره احساس حقارت گیر افتاده اید. شاید به دلیل ناتوانی در یادگیری، حواس پرتی یا بی نظمی از همسن و سال های خود عقب افتاده اید. درنتیجه برای فرار از تحقیرشدگی دست از تلاش برداشتید (این تله زندگی ممکن است به تله زندگی طرد اجتماعی ربط داشته باشد).
- هم پدر و هم مادر یا یکی از آنها فوق العاده موفق بوده است و شما در مقایسه با او به این نتیجه رسیده اید که هیچگاه نمی توانید طبق معیارهای بلند پروازانه او به موفقیت دست یابید. بنابراین دست از تلاش و طلب برداشته اید ( این تله زندگی ممکن است به تله زندگی معیارهای سخت گیرانه ربط داشته باشد).
- والدین شما (اغلب پدر) از عملکرد شما در زمینه تحصیلی، ورزشی و سایر حوزه ها انتقاد کرده اند. پدر یا مادرتان، اغلب شما را کودن، ابله و دست و پا چلفتی خطاب می کردند و در قبال شما رفتار توهین آمیزی داشته اند (احتمالا این تله زندگی با تله زندگی نقص / شرم ارتباط نزدیکی دارد).
- متوجه شدید که یکی از والدین یا هر دوی آنها اصلا به موفقیت های شما توجهی ندارند یا بدتر اینکه موفقیت شما را برای خودشان تهدیدی تلقی میکرده اند. احتمالا با شما به رقابت طلبی برخاسته اند و می ترسیده اند که مبادا موقعیت شما باعث شود مصاحبت و همراهی شما را از دست بدهند (این تله زندگی شما ممکن است به تله های زندگی محرومیت هیجانی یا وابستگی ربط داشته باشد).
- در جو خانواده شما به شدت با خواهرها و برادرهایتان مقایسه می شده اند و به تدریج به این اعتقاد راسخ رسیده اید که در زمینه موفقیت نمی توانید به گرد پای خواهر و برادرتان برسید. به همین دلیل عطای تلاش را به لقای آن بخشیده اید.
- والدين شما برای پیشرفت به اندازه کافی برای شما محدودیت و نظم قائل نمی شده اند. در اثر این کار والدین، شما مسئولیت پذیری و خویشتنداری را یاد نگرفتید. بنابراین برای یادگیری مهارتهای تحصیلی و انجام تکالیف، نظم نداشتید و به محض کوچکترین ناکامی، دست از کار می کشیدید(این تله زندگی ممکن است به تله زندگی استحقاق ربط داشته باشد).
نشانه های تله زندگی شکست:
- برای کسب مهارت شغلی لازم هیچ تلاشی نمیکنید ( مثل اتمام تحصیلات، مطالعه روزآمد یادگیری مهارتهای تخصصی). به دنبال موفقیتهای سریع و بزرگ هستید یا تلاش میکنید با اغراق در برخی از ویژگی های خودتان، دیگران را گول بزنید که آدم موفقی هستید.
- شغلی انتخاب می کنید که در سطح استعداد شما نیست (مثلا با اینکه تحصیلات خود را در سطح عالی ادامه داده اید و در ریاضی استعداد خوبی دارید، اما راننده تاکسی شده اید).
- تلاش نمیکنید که در شغل خود پیشرفت کنید و ارتقا یابید ( به عنوان مثال برای ارتقای شغلی تلاش نمی کنید، به محض یک بار ناکامی دست از تلاش برمی دارید، توانایی های خود را به مدیران و رؤسا نشان نمی دهید).
- تحمل ندارید که برای دیگران کار کنید و دوست ندارید در کارهای رقابت آمیز، مشارکت کنید. از این رو زندگی شغلی شما به شکست منتهی می شود (این تله زندگی ممکن است با تله های استحقاق و اطاعت همپوشی داشته باشد).
- شغل پیدا میکنید، اما به دلیل عادتهای شغلی دردسرساز (مثل تأخير همیشگی، تنبلی، اهمال کاری، عملکرد نامناسب و برخورد نادرست با همکاران) از کار اخراج می شوید.
- نمی توانید در یک شغل بیش از یک مدت دوام بیاورید. دائم شغل عوض میکنید. همه کاره و هیچ کاره هستید. در دنیایی که تخصص خریدار دارد، شما متخصص همه چیز هستید، اما دریغ از یک مهارت کامل. هرگز در یک زمینه به اندازه کافی پیشرفت نکرده اید. هر شغلی را چند صباحی دنبال کرده اید و سپس در سودای وضعیت بهتر، کار قبلی را رها کرده اید.
- شغلی را انتخاب کرده اید که دست یابی به موفقیت در آن شغل، بسیار مشکل است و نمیدانید که چه موقع باید آن شغل را رها کنید( مثل ورزش حرفه ای، موسیقی، بازیگری). این شغلها حد نهایتی برای موفقیت ندارند یا حوزه هایی هستند که مدعی زیاد دارند.
- می ترسید در زمینه کاری خود ابتکار عمل و خلاقیت نشان بدهید. بنابراین از پذیرش مسئولیت بیشتر، طفره می روید.
- احساس میکنید که ذاتا آدم بی استعداد و احمقی هستید و حتی اگر منصفانه قضاوت کنیم آدم موفقی هستید با این حال خودتان را بی استعداد و به درد نخور تلقی میکنید.
- به تواناییها و مهارت هایتان ارزش قائل نمی شوید و خطاها و نقطه ضعفهای خودتان را پررنگ جلوه میدهید، اگرچه در مقایسه با افراد همسن و سال خودتان، موفق هستید، اما چنان از خودتان عبب جویی میکنید که احساس شکست، ضعف و حقارت دامن شما را رها نمیکند.
- فردی را به عنوان همسر بر می گزینید که از شما خیلی موفق تر است با اینکه شما با این وضعیت اسفبار باز هم از او موفق تر هستید. فردی را به عنوان همسر انتخاب می کنید که مدام دل شما را خالی میکند و خطر پذیری را از شما میگیرد یا دائم در حال محافظت از شماست.
- سعی میکنید با تمرکز بر سایر جنبه های زندگی تان (مثل خوش تیپی، جوانی، زیبایی ، جذابیت، ایثارگری) کمبودهای درونی تان را جبران کنید، اما غافل از اینکه احساس شکست دست از سر شما برنمی دارد.
مراحل تغيير تله زندگی شکست:
١. صحت و سقم احساس شکست را بررسی کنید.
۲. با کودک درون خود ارتباط برقرار کنید که کماکان احساس شکست می کند.
٣. به کودک درون خود کمک کنید که چقدر نامنصفانه با او برخورد کرده اند.
۴. استعدادها، تواناییها و مهارت هایتان را برای دست یابی به موفقیت بشناسید.
اگر در مقایسه با همسن و سال های خود شکست خورده اید، این اقدامات را در پیش بگیرید.
۵. تلاش کنید الگوی تکراری شکست های خود را بشناسید.
۶. زمانی که متوجه الگوی تکرار شکست شدید، طرحی نو برای تغییر این الگو در افکنید.
۷. برای برطرف سازی تله زندگی شکست، "کارت آموزشی" یا "خلاصه ای مفید از مطالب درمان تهیه کنید. طرح تغییر را گام به گام دنبال کنید.
۸. از افرادی که دوستشان دارید در فرآیند تغییر خود، کمک بگیرید.
نمونه کارت آموزشی برای مقابله با تله زندگی شکست:
الآن به شدت احساس های ناشی از شکستهای قبلی دامنم را گرفته است. این احساسها برای من آشنا هستند. سالهاست که با آنها سوخته و ساخته ام. هیچ وقت سعی نکردم برای پیشبرد اهدافم، خطر را به جان بخرم. هیچ وقت استعداد طراحی را در خودم رشد ندادم. زمانی که معلمهایم به این استعداد توجه میکردند خودم ارزش چندانی به این استعدادها قائل نمی شدم. دائم به دنبال کارهای اداری بودم و با این کارها عملا مهر تأییدی می زدم به محکومیت خودم به شکست خوردگی. ید طولایی در فرار کردن دارم. از همان زمان که به بهانه مریضی به مدرسه نمی رفتم، به تدریج یاد گرفتم که از مشکلات فرار کنم. هروقت احساس می کردم که با مشکل مواجه می شوم، فرار را بر قرار ترجیح دادم. هیچ کس به من کمک نکرد که در درسها پیشرفت کنم. اگرچه آن فرارها باعث می شد که از زیر بار تمسخر بچه های مدرسه فرار کنم، اما همین الگوی فرار به شکل آب زیر کاه در زندگی فعلی من نیز ادامه پیدا کرده است.
حالا به دنبال این هستم که استعداد خودم را در زمینه طراحی صحنه شکوفا کنم. باید از این وضعیت استفاده کنم. فرصت سوزی بس است. نباید به خودم اجازه بدهم که از این موقعیتهای سخت و چالش زا فرار کنم. دائم باید از خودم بپرسم که "قدم بعدی چیست؟" با این کار از خیال پردازی و محال اندیشی نجات پیدا میکنم.